۱۲ روز مانده به عید، یک لیوان گندم درون کاسهای ریخته و به اندازه ۲ تا ۳ بند انگشت روی آن آب میریزیم و تا ۲ روز صبر میکنیم و طی این مدت ۲ بار آب آن را عوض میکنیم. وقتی گندمها شروع به جوانه زدن کردند، آب کاسه را خالی کرده و گندمها را درون یک دستمال نخی میریزیم. سعی کنید دستمال همیشه مرطوب بماند. وقتی گندمها شروع به ریشه زدن کردند آنها را به آرامی از درون دستمال خارج میکنیم. در ته ظرف مورد نظر، لایهای از پنبه را پخش کرده و گندم ریشه زده را درون آن ریخته و پخش میکنیم. روی گندمها را پارچهای نخی انداخته و هر روز روی آنها کمی آب اسپری میکنیم تا ساقه پیدا کند. وقتی ساقه نقرهای رنگ شد پارچه را از روی آن برداشته و ظرف را در زیر نور و جای خنک قرار داده، هر روز مقدار کمی آب در حدی که مرطوب بماند روی آنها اسپری میکنیم.
هه ! مرا چه به فلسفه ؟؟؟ من هنوز در منطق چشمانت مانده ام ! . . متن جدید عاشقانه امشب کم توقع شده ام ! آرزویم کوچک است و کم حرف ، هیچ نمیخواهم جز "تـو" . . عشق همیشه نافرجام است برای درخت ها ! به آسمان هم که برسند به همدیگر نمی رسند ؛ تبر ها مگر کاری کنند ! . . من تا همیشه می توانم تو را از میان تمام مردم دنیا تشخیص دهم ! به شرط آنکه چشمانت را نبندی ! . . نوشته های جالب عاشقانه کاش میدانستی که جهانم بی تو الف ندارد !!! . . قدش به "عشق" نمی رسید ؛ "غرور"م را زیر پا گذاشت تا برسد ! . . لعنت به همه قانون های دنیا که در آن شکستنِ دل پیگرد قانونی ندارد ! . . دلنوشته های باحال عشقولانه به حرمت نان و نمکی که با هم خوردیم ، نان را تو ببر که راهت بلند است و طاقتت کوتاه ؛ نمک را بگذار برای من که می خواهم این زخم همیشه تازه بماند ! . . به بند دلت میاویز رخت خاطره ام را ، گردبادهای فراموشی حرمت نمی شناسند ! . .